درباره وبلاگ


شاید برای آدمیت...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

ان الدین عند الله الاسلام




تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

 


سلام به همه اونایی که هستن و کمکمون می کنن...

عکس بالا رو با تمام وجودم تقدیم می کنم به مولامون.......صاحب اصلی این وبلاگ!

امیدوارم هرجا هست سالم و سلامت باشه ومارو تو راهی که انتخاب کردیم تنها نزاره.....

ولی نه اون تنهامون نمیزاره این ماایم که تنهای وغریب ولش کردیم...

.

.

.

.

مولای تنها و غریبم تا بی نهایت ها دوستت دارم.



3 / 5 / 1398برچسب:, :: 15:54 ::  نويسنده : یه بچه شیعه
سوختن قصه ایست تكراری برای ما بسوزید برادران و خواهرانم در این سوختن رازی نهفته است كه جزء شما و حضرت زهرا كسی در خور فهم آن نیست . شما زنان و مردان باید بسوزید اصلا سوختن حق شماست شما باید بسوید تا ما بتوانیم نفس بكشیم تا ما بتوانیم به زندگی مرفحمان برسیم تا ما بتوانیم بر سر گرانی مرغ هر شب گزارشی تهیه كنیم .

اصلا شما چرا غریب افتاده اید مگر نمیدانید رسم است غریبه ها را از شهر بیرون میكنند مگر داستان كربلا را نخوانده اید ؟؟!!
چرا شما در میان مارها غریب افتاده اید مگر داستان كوچه های مدینه را نشنیده اید؟؟!!
این هایی كه شما را میسوزانند نسلشان به سالیان دورتر باز میگردد خوب میشناسیمشان از نسل حرمله و....
شما ها را از سوختن و آتش میترسانند اما نمیدانند كه مسلمانان با آتش و سوختن غریبه نیستند ..!!!
مسلمانان میانمار آیا بجز خودتان درب خانهایتان را هم به آتش كشیده اند؟؟؟؟
كودكان میانمار شما هم بسوزید اینجا كودكانمان بر روی تخت هایشان به آرامی خوابند كودكان میانمار خیالتان تخت نمیگزاریم پوست كودكانمان ىر زیر آفتاب بسوزد تا درد سوختن را بكشند اما شما بسوزید و خاكستر شوید.
جوانان میانمار آسوده بسوزید ما اینجا نمیگزاریم تماشای بازی های المپیك قضا شود با خیال راحت بسوزید اینجا تمام دغدغه ما شده است كنكور ما به فكر مد های جدید هستیم جوانان میانمار میشود به ما بگو یید دغدغه شما چیست ؟ نكند به فكر كشورتان باشید نكند به فكر خواهران و برادران مسلمان خود باشید ..
مسلمانان میانمار بسوزید همه دست به دست هم داده اند تا شما راحت بسوزید فعالین حقوق بشر سازمان ملل شورای امنیت همه و همه خفقان گرفته اند و به فكر بازی های المپیك هستند به فكر عیاشی و خوش گزرانی خود آنهایی كه وقتی میشنوند حیوانی را آزار داده اند فریادشان همه شبكه ها را فرا میگیرد اما وقتی خبر كشتن مسلمانان به گوششان میخورد خفه میشوند .
مردم میانمار در این هیا هوی قدرت كسی هست كه به یاد شما باشد ما در ایران رهبری داریم كه به فكر شماست به خاطر شما قصه میخورد این سوختن شما برایش درد آور است رهبر ما هم شبیه شماست تنها و غریب در میان مارها پس راحت تر از همیشه بسوزید .....


باز هم میگویم مردم میانمار سوختن قصه ایست تكراری



تا من و شلوارم سوار مترو شدیم، پیرمرد زمزمه کنان و متعجب طعنه ای زد : "بسم الله الرحمن الرحیم!" من و شلوارم به روی خودمان نیاوردیم؛ کمی جلوتر مرد میانسالی را دیدم که به ما خیره شده است. انگار برای اولین بار بود و من و شلوارم را میدید. من و شلوارم به این نگاه ها عادت داریم. مردم دوست دارند به دیگران همان چیزهایی را بپوشانند که خودشان میپوشند وگرنه تمام وجودشان علامت سوال میشود. مردم اصلا ذره ای به دیگران احترام نمیگذارند. من این رفتارها را نمی فهمم. حالا دیگر شرایط تغییر کرده است. شلوار پاره نداشته باشی، به قول خارجی ها Cool یا باحال نیستی.

جالبه که اکثریت عزیزان شلوار پاره پوش اعتقاد دارند که تقلید از هر چیزی که باشه کار جالبی نیست در صورتی که خودشون و افکارشون قربانی همین تقلید کورکورانه هستند؛ اما سر در برف دارند !

تاریخچه شلوارهای جین پاره:

سالهای 1970-1950: طبق آمار اینترنتی 99 درصد یاغی گران و قاتلان آمریکایی شلوارهای پاره به تن میکردند.

30آگوست 1955: ژنده پوشان خیابانی با شلوارهای پاره به تکدی گری می پردازند.


 منبع:روزنامه جوان

 

اواسط سال 1971: طرح بازیافت لباس های کهنه؛ وصله گکردن شلوارهای رفته رفته محبوب می شود.

سال 1974: گروه موسیقی راک آمریکایی "TheRamones"  شلوارهای پاره می پوشند.

سال 1977: کنسرت موسیقی Iggy pop شلوارهای پاره با پین متنوع آراسته می شوند.

سال 1980: شلوارهای پاره و موهای بلند طرفداران کمتری پیدات میکند.

سال 1984: جین های از پیش پاره شده به بازار می آیند.

سال 1986: موج شلوارهای پاره به اروپا میرسد.

11ژوئن 1986: اولین مقاله روزنامه ای به موضوع شلوارهای پاره میپردازد.

سال 1987: شیوع لباس های رسمی پاره در محافل و مجالس

سال 1989: طی یک مصاحبه مطبوعاتی عنوان میشود والدین باورشان نمی شود که پول شلوارهای پاره را می دهند.

اواخر سال 1989:مد در خدمت طراحان لباس های پاره

سال 1990: خواننده زن آمریکایی "مدونا" جین پاره میپوشد.

سال 1992: بازیگران هالیوودی به استقبال شلوارهای پاره میروند.

  اواخر دهه 90: چه کسی شلوار های پاره را کشت؟!

و حالا بعد از گذشت بیش از یک دهه، شلوار پاره به ایران می آید؛ ظاهرا ایرانیان در تقلید از چنین مد پستی بیش از یک دهه عقب افتاده اند ...



21 / 5 / 1391برچسب:تقلید+تقلیدکورکورانه از غرب, :: 12:41 ::  نويسنده : یه بچه شیعه
رنگ مشکي رنگ نه گفتن است...

 

کمترين اثر رو روي غريزه جنسي دارد..


رنگ مشکي رنگ اقتدار است..

 

بخاطر همين در رشته هاي رزمي بالاترين کمربند مشکي است.


رنگ مشکي رنگ دانايي است..

 

بخاطر همين رداي قاضي ها و وکلا و همچنين لباس فارق التحصيلان مشکي است


رنگ مشکي رنگ پرده خانه خداست...رنگ عظمت است...


رنگ مشکي رنگ نجابت و شرافت است..

 

خوشا به حالت دختر چادری...

 

برگرفته از وبلاگ دختران آفتاب



21 / 5 / 1391برچسب:, :: 11:47 ::  نويسنده : یه بچه شیعه


http://niloblog.com/up/images/q9uel53pm3tfdqakqqf.jpg

می گویند سیاهے ِ چادرم چشمــــ را می زند !

چشم آدم هاے حریص و هرزه را ، چشم را که هیچ ! خبر ندارند تازگے

هاب دل را هم می زند ! دل آدم هاے مریض و بیمار دل را !

از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیر هم هست ! دست و پاے بے بند و

بارے را می بندد !

چادر براے کسانے استــــ که نمے خواهند عزتــــ ِ آخرتشان را به بهاے

نا چیز ِ لبخند هاے هرزه بفروشند ...

 چادرم سند بندگے و عبودیتم را امضا مے کند ...



16 / 5 / 1391برچسب:حجاب, :: 12:25 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

عکسی که می بینید ، در اردیبهشت ماه سال 1373 به ثبت رسیده است. محل عکس برداری ، ارتفاع 112 ، واقع در شمال منطقه ی عملیاتی «فکه» است. برادر حسین احمدی ، پیکر شهیدی که به تازگی تفحص شده است ، نظاره می کند. پیکر این شهید که پس از 12 سال ، چهره نمایانده است ، ویژگی بسیار بارز و تکان دهنده ای دارد. دست ها و پاهای جسد با سیم تلفن بسته شده و در غربت و مظلومیت بی مانندی ، به احتمال قوی ، زنده به گور گردیده است. سیم تلفن های دور پاها به خوبی مشخص است. این معامله ای است که بعثی ها با بسیاری از بسیجیان و پاسداران مظلوم گرفتار شده در حلقه ی محاصره ی فکه کردند.
آیا به راستی کسی جز این رزمندگان بی نام و نشان ، شایستگی اطلاق عنوان «فرزند خمینی» را دارد؟ کسانی تنها به عشقِ آن نایب امام عصر(عج) وحشینه ترین شکنجه ها را به جان خریدند و با گوشت و پوست و خون خود ، با امامِ عشق بیعت نمودند.

آی شما میراث داران روح الله ! وای بر روزگارتان ! پاهای بسته ی این بسیجی ، هشداری است هولناک برای شما ! هیچ یادتان هست کدام میراث حضرت روح الله است که خودش فرمود اگر از آن غفلت کنید ، گرفتار دوزخ الهی شده و خواهید سوخت؟

فرزند روح الله



12 / 5 / 1391برچسب:شهید, تفحص, فکه, بسیجی, :: 1:10 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

آیا بدون ولایت علی عملی قبول میشود؟

شیعه می گوید:

ولایت علی و فرزندان او از ارکان ایمان است که بدون آن ایمان انسان تحقق نمیابد و هرکس به ولایت آنها مومن نباشد کفر ورزیده وسزاوار دوزخ است

گرچه به توحید و رسالت پیامبرگواهی بدهد و نماز و روزه داشته باشد و به احکام اسلام پایبند باشد این سخن چگونه میتواند صحیح باشد؟

سوال دوم اینکه چرا این رکن بزرگ در قرآن به صراحت بیان نشده است؟

اول پاسخ سوال دوم :

در قرآن کریم و گفتار پیامبر(ص)مکرر در مورد جانشینی علی(ع) به صورت صریح و یا کنایه ای مطلب داریم و از همه روشن تر آیه ی بلاغ مربوط به غدیرخم  و خطبه ی بزرگ غدیریه ی پیامبر اسلام است.

پیامبر در حجه الوداع از جانب خداوند مامور شد پیامی را توسط صدهزار نفری که در غدیر خم جمع شده بودند به تمام امت برساند وآیه نازل شد

" یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین" مائده/67.

همه ی مردم آنجا گرد آمدند وپیامبر علی را به جایگاه خود فرا خواند و فرمود:ایهاالناس!

" من کنت مولاه فعلی مولاه " : ای مردم! من سرپرست و ولی واجب الاطاعه هرکس هستم پس علی هم مولا و ولی اوست.

و آنگاه از همگان برای ولایت علی(ع)پیمان گرفت وجناب عمربن خطاب اولین کسی بودکه به ایشان با چنین عبارتی تبریک گفت:" بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولا کل مسلم" : به به بر تو ای فرزند ابوطاالب که مولای من و مولای کل مسلمانان شدی.1

 

اما سوال اول :

این قابل قبول نیست که  گفته شود بدون ولایت علی و ائمه ایمان انسان کامل نیست. بلکه

اگر کسی بگوید: حسبنا کتاب الله : ما را کتاب خدا کافی و بس است ، مفهوم آن این است که ما بر سنت و حدیث نیازی نداریم.

و یا کسی بگوید :حسبنا سنت السول: ما را سنت پیامبر کافیست ، مفهوم آن در حاشیه قرار دادن قرآن است.

در هردو مورد شخص قائل ایمانش کامل نیست و مشمول این آیه میشود که قرآن درباره ی یهودیان منفعت طلب و مصلحت اندیش فرمود :آنها به برخی احکام تورات مومن بوده و برخی را حذف می نمودند.میفرماید: افاتومنون ببعض الکتاب و تکفرون بعض...، : آیا به بخشی از تورات ایمان می آورید

و بخشی را انکار میکنید.و جزای کسی که چنین کند جز خواری و عذاب قیامت نیست.بقره/85.

کسی که کتاب الله را کافی بداند کفر بر سنت ورزیده و آنکه بگوید سنت الرسول کافی است کفر بر قرآن نموده است.

 

 

1-مسند احمد،ج،ص118و331.

صحیح مسلم،ج،ص325.

 



اینجا به توفیق الهی به مرور و به کمک دوستان بر اساس آیات قرآن و روایات به یکی از مبتلابه ترین گناهان کبیره در بین خودمان میپردازیم که غبیت نام دارد که از زنا سخت تر است و ما معمولاً دچارش میشویم
قبل از ارائه ی اولی پست باید یاد آوری کنم بعضاً در اعتراض به غیبت کردن با این جواب مواجه میشویم که :
این حرف و من جلوی خودشم میزنم
خوب باباجون میزنی که میزنی، غیبت یعنی حرفی که اگه جلوی کسی در جمع بهش بگی ناراحت میشه و شما حالا پشت سرش گفتی، ولو حقیقت محض هم باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه دروغ باشه که میشه تهمت که پناه بر خدا از تهمت و آثار شومش !!!!!!!!!
خوب اولین رو تقدیم دوستان میکنم


بحث شیرین غیبت



مولا امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند: غیبت نشانۀ منافق است، نهایت تلاش شخص عاجز و ناتوان است، شدیدتر و بدتر از زناست و خوراک سگان دوزخ است.

و همچنین می فرمایند: سخن چینی شیوۀ کسی است، که [b]از دین بیرون رفته است.[/b]

و همچنین می فرمایند: ای بندۀ خدا، در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد، و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید برای آنان کیفر داده شوی! پس هرکدام از شما که به عیب کسی آگاه است، به خاطر آنچه از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خودداری کند.

و در روایت است که : هرگز رسوا مساز کسی را که می دانی خداوند تو را به عملی بدتر از آنچه او انجام داده رسوا نساخته.
خطبه 140، غررالحکم

حال بشینیم هی غیبت کنیم! بیکاریم دیگه سرگرمی دیگه ای هم که نیست، تازه کلی هم می خندیم، انگار نه انگار که از عزیزترین چیزها نزد خدا، آبروی مؤمنین است. واقعاً خیلی شجاعیم!! خیلی خیلی شجاعیم!! انگار نه انگار که خدا در قرآن می فرمایند «ویلٌ لکلّ همزه لمزه» وای بر تمام مسخره کنندگان. نترسیدن از این هشدار پروردگارپناه می برم به خدا از خشم خدا!!!


اى اهل ايمان

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً. «2»

اى اهل ايمان، از بيشتر بدگمانيها در باره يك ديگر اجتناب نمائيد كه برخى از آنها خلاف واقع و گناه است و همچنين از اوضاع درونى و زندگى داخلى اين و آن تجسّس نكنيد وغیبت یکدیگر را نکنید

بچه های تالار بیداری اندیشه بیاید با هم قرار بگذاریم غیبت نکنیم به هیچ قیمتی و تحت هیچ شرایطی و از خدا بخواهیم به حق امام زمان ما رو در این امر یاری کنه و توفیق ترک غیبت رو به ما بده

و در ضمن اگه کسی هم غیبت کرد شخص یا اشخاص رو از غیبت نهی کنیم و اگه میشد از شخص غایب دفاع کنیم واگه نتونستیم فضای غیبت رو عوض کنیم اوجا رو ترک کنیم که اینها سیره ی 14 معصوم هست
یا علی

الحديت-روايات تربيتى ج‏3 119 سوء ظن ..... ص : 119



7 / 5 / 1391برچسب:, :: 1:48 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

آنها که خیال میکنند ولایت فقیه دیکتاتوری است و به خیال آزادی مقابلش

ایستاده اند.

بداننداگر روزی حزب الله بمیرد و امیرش تنها بماند

عاقبت آنها بهتر از بوسیدن چکمه های سربازان آمریکایی نخواهد بود

والله یهود چنان کند با شما که ظالمان تاریخ را رو سفید کند

 



7 / 5 / 1391برچسب:, :: 1:1 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

جالبه

پسری انگلیسی رو به پسری ایرانی کرد و با کنایه گفت:

خیلی برای شما پسران ایرانی متاسفم که نمیتونید با دختران ایرانی دست بدهید و آنان را لمس کنید!!!!

پسر ایرانی در جواب گفت:

مگه شما اجازه دارید با ملکه ی کشورتان دست بدهید و اورا لمس کنید؟؟؟؟

پسر انگلیسی پاسخ داد:نه.هرکسی نمیتواند با او رابطه داشته باشد

پسر ایرانی نیز با لبخند گفت:همه ی دختران ایرانی نیز ملکه اند

(خدا این پسرا رو نگه داره)



4 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:41 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

امام خمینی(ره) : "این وصیت نامه‏ ها انسان را می‏ لرزاند و بیدار می‏کند"
alt
خواهرم؛ زینب‏ گونه حجابت را که کوبنده ‏تر از خون من است‏ حفظ کن
و تو ای خواهرم : چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده ‏تر است (شهید عبدالله محمودی)



ادامه مطلب ...


4 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:27 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

پوتین بیت المال

خط مقدم جبهه بود.

گردان به میدون مین که رسید، مثل همیشه قرار شد تعدادی از رزمنده ها برن و معبر باز کنن.

چندتاشون داوطلب شدن و رفتند. او هم رفت.

چند قدم كه رفت، برگشت.

15 سال بیشتر نداشت.

یعنی ترسیده بود! .... خب! ترس هم داشت! ....  اما .... نه .... پوتین هاشو از پاهاش در آورد و داد به یکی از بچه ها و گفت:

تازه از گردان گرفتم. حیفه! بــیــت الــمــالــه...!!

و ... پابرهنه رفت...!


راستی به نظر شما با 3000میلیارد چندتا از این پوتین ها میشه خرید؟...!!!



4 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:24 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

از محافظ سید حسن نصرالله پرسیدند:

چقدر سیدحسن را دوست داری؟

گفت: اینقدر که اگر امر کند بمیر، میمیرم.

گفتند: امام خامنه ای را چقدر دوست داری؟

گفت: اینقدر که اگر امر کند سر سیدحسن را بیاور، میبرم!

منبع: شبکه المنار



4 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:16 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

فرض کن حضرت مهدی(عج) به تو مهمان گردد


ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟؟؟

باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟؟؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟؟؟

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟؟؟

پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت

داری انقدر که یک هدید برایش بخری؟؟؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند ؟؟؟

با چنین شرط که در حافظه دستی نبری!!!

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران؟؟؟

گر چنین بود میتوان گفت تو را شیعه اثنا عشری ؟؟؟؟



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 15:52 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

آن ها دو نفر بودند.دوتا دختر توی میدان شهید مطهری.

دوروبرشان پراز نیرو بوداما نه خودی.

هیچ کاری نمی شد برایشان کرد.

خرمشهر تقریبا کامل افتاده بود دست عراقی ها.

حلقه محاصره میدان مطهری تنگ تر می شد.

رفتیم بالای پشت بام یک ساختمان.

آنها دونفربودند دوتا دختر.

دوتا دختر که راه عراقی ها را آن همه مدت سد کرده بودند.

خون خونمان را می خورد.

باید برایشان کاری می کردیم.

ولی نمی شد.

تیرهایشان هم تمام شده بود گویا.

عراقی ها هم شلیک نمی کردند.

می خواستند بگیرندشان.

دیگر رسیده بودند به میدان که دو تا صدا آمد

تق...

تق...

لوله های تفنگ را گرفته بودند سمت همدیگر.

آنها هنوز دونفربودند.دو تا دختر



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 15:50 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

 

رفیق و شفیق همدیگر بودید
 اما رفیقت تو را جور دیگری قبول داشت،
 باایمانی که از تو سراغ داشت تعجب میکرد که برای رسیدن به دبیرستان چرا
راهت را کج نمی کنی که از کنار مدرسه دخترانه رد نشوی!؟
طاقت نیاورد آخر،
 یک روز که باهم به دبیرستان می رفتید به تو گفت بیا از کوچه پشتی برویم مدرسه،
که از کنار مدرسه دخترانه رد نشویم و خدایی نکرده زمینه گناه فراهم نشود.
با تعجب نگاهش کردی
و گفتی
چه فایده اگر آدمی خودش را در یک اتاق حبس کند و بعد بگوید گناه نمیکنم
این هنر نیست.
گفتی من راهم را عوض نمیکنم
اما به چشمانم یاد میدهم چه ببیند و چه نبیند.
رفیقت غلاف کرد،
از تو خجالت کشید
و از حرفی که زده بود...



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 15:22 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا کمکم کن...
قدم اول:
از خار انگور نمیچینند، هر راهی بروید بر اهلش وارد میشوید...(منتخب میزان الحکمة،ح4620)


روح توحیدی اش...
می خواست همه خداپرست واقعی باشند. غصه شان را میخورد که چرا حواسشان نیست.اما تذکر میداد:
کسی به غلام و کنیزش نگوید بنده ی من!غلامی هم به صاحبش نگوید ارباب و آقای من!شما بگویید یاور من،غلام ها بگویند سرور من.چون همه بنده ی خدایند و فقط او رب است.(تیسیر الاصول،ج3، ص214، به نقل از خاتم النبیین،ص85)
برای خودش هم امتیازی قائل نبودند:
مانند عیسی(علیه السلام) ستایشم نکنید،من بنده ام،بگویید عبدالله!(شمائل الرسول،ص77،به نقل از همان،ص88)
حتی حساستر و دقیقتر هم شده بود:
وقتی نظری دارید نگویید خدا و رسولش میگویند،بگویید هرچه خدا میخواهد.(اسدالغابه،ج3، ص52. به نقل از همان،ص91)
اینها را زیاد میگفت.

 

 



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:55 ::  نويسنده : یه بچه شیعه


 

مناظره با یک وهابی و پاسخ دندان شکن به او
یك وهابی در قبرستان بقیع یك شیعه را گرفته بود. می‌گفت: چه می‌گویی: یا حسن یا حسن! حسن مات! امام حسن مُرد! خاك شد خلاص! توسل به مرده شرك است.این وهابی برای اینكه این شیعه را بكوبد، قلمش را روی زمین انداخت. گفت: ببین این قلم من است. هان! روی زمین انداخت. گفت: یا حسن، قُم! امام حسن بلند شو این قلم را به من بده! دیدی قلم را نداد. مُرد! تمام شد.
این شیعه هم یك خرده نگاه كرد و به این وهابی گفت: حالا تو قلمت را به من بده. قلم را از این وهابی گرفت، روی زمین انداخت. گفت: یا الله! قلم را به من بده. دیدی خدا هم قدرت ندارد. مگر هركس زنده است و قدرت دارد باید نوكر تو باشد؟

 



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:38 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

گویند
بر طبق روایات
حفظ ایمان و دین در آخرالزمان از نگه داشتند گلوله ی آتشین بر کف دست سخت تر است
شما گاز آشپزخونه رو روشن کن
چند لحظه کف دستتو نزدیک کن
گاز چیه
یه شمع روشن کن
چند لحظه کف دستتو بگیر روش
گلوله ی آتشین بر کف دست پیشکش
چه قدر سخت است نگهداشتن دست روی شعله ی شمع!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!

خوب بنده که به اصطلاح دیندارم
ولی به هیچ وجه احساس نمیکنم الان دارم گلوله ی آتشین دینداری رو بر کف دست نگه میدارم

به قول یکی از دوستان با صفا
به خاطر اینه که اصلاً گلوله دستم نیست انداختمش زمینBig Grin (شکلکش های های گریستن نداشتیم اینو به جاش گذاشتم!)
هر جا سفره ی گناه پهن میشه
میشنیم و یه لقمه میزنیم
چشم و زبان و گوش.....

از این فاجعه بار تر
خیلی کارها رو انجام میدیم و فکر میکنیم خوب دینداری هم داریم میکنیم دیگه
دین داری مگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


از اینجا میفهمیم که دیداری گویا با خیلی چیزا قابل جمع نیست که ما جمع کردیم اونها رو و به خیال خودمون خیلی هم بچه مثبت و دینداریم نسبت به خیلی ها که گناهان علنی رو انجام میدن

خلاصه بنده که گلوله ای آتشین بر کف دست حس نکردم
شما چه طور؟///////////////////////////////////////////////!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



ده اگه دیندار بودیم که آقامون الان اومده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!!!!!!!!AngryAngryAngryAngryAngryAngry

پس ما دیندار نیستیم دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!​!!!!!



حداقل اقرار کنیم که خیلی از کارهایی که ما میکنیم مخالف دین هست و با دینداری قابل جمع نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بگذریم
بگذریم

ما دینداران خوبی هستیم
همه چیز خوبه
همه جا آرومه
من چه قدر خوشحالم


پناه بر خدا

راستی دوستان در کمال صحت عقلی هستم

باشد کمی بیاندیشیم
شاید چیزهایی را که فکر میکنیم درست است
درست نباشد

ما که دینداری میکنیم و گلوله ی آتشین هم حس نمیکنیم!!!!!!!!!!

یا الله

 



3 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:36 ::  نويسنده : یه بچه شیعه

صفحه قبل 1 صفحه بعد